دوستانه
دوستانه





when i came drenched in the rain
وقتی خیس از باران به خانه رسیدم

brother said : why don’t you take an umbrella with you?
برادرم گفت: چرا چتری با خود نبردی؟

sister said : why didn’t you wait untill it stopped?
خواهرم گفت: چرا تا بند آمدن باران صبر نکردی؟

dad angriliy said : only after getting cold you will realise.
پدرم با عصبانیت گفت: تنها وقتی سرماخوردی متوجه خواهی شد.

but my mom as she was drying my hair said:
اما مادرم در حالی که موهای مرا خشک می کرد گفت:

“stupid rain”

باران احمق

that’s mom!!!
اینست معنی مادر



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





ارسال در تاريخ پنج شنبه 5 خرداد 1390برچسب:, توسط علي جليلي